در این پست برای شما کاربران گرامی داستان هری پاتر و سنگ کیمیا را برای دانلود با لینک مستقیم قرار می دهیم امید واریم که لذت ببرید. دانلود داستان با لینک مستقیم حجم فایل فشرده: 2.40 مگ...
نهایت عشق !
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند... برای خواندن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید.
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
آن روز با وجود... برای خواندن بقیه مطلب به ادا...
یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم... برای خواندن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید.
زاهد و درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند... برای خواندن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید.
1- بعضي از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصيلاتشان و... موفق نيستند. هيچ كس نميتواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس براي بدست آوردنش بكوشد. 2- افراد موفق اشتباه نميكنند.
آنها هم مثل ما اشتباه ميكنند فقط اشتباهشان را تكرار نميكنند. براي خواندن بقيه مطلب به ادامه مطلب برويد.
پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمههای تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شمارهای هفت رقمی. مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، میتوانم خواهش کنم کوتاه کردن چمنها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی...
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و ج...