دانلود رمـــــــــــــــــــــان رودخانه بی بازگشت برای موبایل

نوشته شده توسط:صادق | ۰ دیدگاه

گوشه ای از رمان :

تو به من تعلق داری نه به آن زنی که شبها با نفسهایش بسترت را آلوده می سازد. وقتی که به اجبار در دیدارهایمان نامش را بر زبان می آوری ، نفرت و انزجار چون سرطانی خوشه ای و ر ونده در تمام وجودم ریشه می دواند و مرا به سرحد مرگ می رساند. می دانم که دوستم داری و انچه تو را پای بند آن زندگی جهنمی می کند وجود دختر ک وچکت است که سخت دلبسته اش هستی. دیگر تحملم تمام شده و نمی ت وانم نقش بدََل را در زندگی ات به عهده بگیرم. می خواهم در کنارت باشم، برای همیشه ، بدون وجود رقیبی که دست و پای احساس وابستگی ات به من را با آن ک وچول وی به ق ول خودت شیرین زبان بسته . اگر احساست وا قعی و عا ری از هوس ز ودگذر جوانی ست ، پس فردا ساعت هشت صبح همان جای همیشگی منتظرت هستم.
یادت باشد این آمدن برگشتی ندارد و فقط گذران ساعتی در کنار هم نیست . بلکه صحبت یک عمر زندگی ست. وسایل مورد لز وم و اسناد و مدارک مهم را با خودت بیا ور که دیگر مجب ور به بازگشت به آن خانه نباشی. به قلبت رجوع کن و ت صمیم بگیر.
با بی صبری چشم به راهت هستم.
" چشمی که به رویم ز در لطف گشودی خواهم که بدین چشم نبینی دگری را "
چقدر سعی کرده بودم قطرات اشک خطوط نامه را ترَ نکند و سند خیانت همسرم بدون خدشه و پاک شدنِ جملاتش دست نخورده باقی بماند.
قصه شنگول و منگول به پایان رسیده بود و خانجون داشت شیشه عمر دیو تنوره کش را به زمین می زد تا با شکستن آن و مرگ دیو ، طلسم شاهزاده را بشکند و از بند او رهایی یابد.
ماندانا و مادربزرگ خوب با هم کنار می آمدند. اگر آن دو را با هم تنها می گذاشتم و به دنبال ردپایی از همسر خیانتکارم می رفتم هیچ مشکلی پیش نمی آمد، ولی در آن سوز و سرما کجا می توانستم بروم؟
ته مانده آب لیوان را بر روی صورتم پاشیدم تا شاید با اشکهایم درآمیزد و سرخی گونه هایم را از بین ببرد.
وارد اتاق که شدم خانجون با اشاره دست به طرف ماندانا که آرام در کنارش به خواب رفته بود، با صدای نجوا مانندی گفت:
- تازه خوابش برده. مواظب باش بیدارش نکنی. امروز همش بهونه باباشو می گیره. حالا کو تا اون برگرده. گفتی چند روزه رفته سفر؟
با تاسف سر تکان دادم و با صدای گرفته ای گفتم:
- این بار سفرش طولانی ست و معلوم نیست چه موقع برگردد.
روبروی آن دو زیر کرسی نشستم و با صدای آرامی که به زحمت شنیده می شد ، ادامه دادم:
- خیال دارم چند روزی بروم سفر.

براي دانلود به ادامه مطلب برويد ...

 

دانلود

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...