مهریه

نوشته شده توسط:صادق | ۰ دیدگاه

گفت غضنفر به عیـالش چنـــــین
گوش کن ای دلـبرک نارنـــــــــین
سکه گران گشته در ایـنروز هـا
یکصد و هشتاد شده استـش بهــا
مهــر یه ات را تو به اجــرا گـذار
زود بگیرش که بیـــاید به کـــــــار
گفت عیالش که چه گویی غضــی
مهــــــــریه اجرا بگذارم که چــی
گفت غضــــنفر که عزیز دلــــــــم
نازگلم ، ساده دلـم ،خـــــوشـگلــم
تاکــه به پولش بخـرم خانـــــه ای
خانه ی خوش نقشه و جا نانه ای
گفت عیالش که عجب ابلهـــــــی
مهریـه ام را تو ببــــــــــاید دهــی

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...