انتقام کثیف و رابطه نامشروع با دوست همسر!

نوشته شده توسط:صادق | ۰ دیدگاه

فقط طلاق می‌خواهم و با این شوهر خائن هیچ حرفی ندارم!
زن جوان در حالی که گریه می‌کرد سرش را روی شانه‌های مادرش گذاشت و با صدایی لرزان گفت: مادر جان! از روز اول گفتم یاسر، خانواده درست و حسابی ندارد و همشان ما نیست اما تو و پدرم مرا گرفتار زندگی با این آدم یک لاقبای بی‌خانواده کردید و بدبخت و بیچاره شدم و با آن همه خواستگار پولدار و ثروتمند زن این آدم فقیر، بیچاره شدم و....
مادر سمانه در حالی که دخترش را دلداری می‌داد او را به گوشه‌ای برد تا کمی آرام بگیرد. دقایقی بعد شوهر سمانه که به اتهام رابطه نامشروع دستگیر شده است در بیان داستان تلخ زندگی‌اش گفت: شنیدید همسرم چه می‌گفت. او با همین حرف‌هایش مرا نسبت به زندگیمان سرد کرد و آن قدر تحقیر و توهین از این زن دیدم که همه چیز را زیر پا گذاشتم و با تصمیمی اشتباه، فریب دوست قدیمی‌اش را خوردم. باور کنید نمی‌خواستم تن به این رابطه کثیف بدهم ولی وقتی تعریف و تمجیدهای دوست همسرم در مورد تیپ و قیافه و وقار و شخصیتم را باحرف‌های تحقیرآمیز سمانه مقایسه می‌کردم حرصم در می‌آمد و مصمم شدم انتقام احمقانه‌ای از همسرم بگیرم.

مرد جوان افزود: پدرم کارمند ساده‌ای بود که پس از ۳۰ سال خدمت صادقانه بازنشسته شد و هنوز هم با ۶۸ سال سن کار می‌کند تا یک لقمه نان حلال سر سفره‌اش بگذارد. او با هر رنج و بدبختی که بود هزینه‌های دانشگاه مرا جور کرد و موفق شدم تا مقطع فوق لیسانس تحصیل کنم. خوشبختانه با نذر و نیازهای مادرم شغل آبرومندانه‌ای نیز برایم درست شد.

حدود ۲ سال قبل از طریق یکی از همکارانم با دختر خواهرش که خانواده ثروتمندی دارد آشنا شدم. من با وجود مخالفت پدر و مادرم به خواستگاری سمانه رفتم و خانواده او که به گفته خودشان دنبال فرد تحصیلکرده و سالمی می‌گشتند با این ازدواج موافقت کردند اما همسرم خودش را یک سر و گردن بالا‌تر می‌دید و دختر بسیار لوس و ننری بود. او از‌‌ همان روز اول من و خانواده‌ام را مسخره می‌کرد و ما در مورد رفت و آمد‌ها، دوستانش و نوع پوشش و حجاب او با هم اختلافاتی پیدا کردیم.

متاسفانه سمانه مرا درک نمی‌کرد و با مقایسه‌های بی‌جا و برخوردهای سرد و بی‌مهر او کم کم از زندگی‌ام دور شدم و فریب نگاه شیطانی یکی از دوستانش را خوردم که هر روز با وضعیتی زننده میهمان ناخوانده خانه ما بود. نمی‌خواستم این طوری بشود ولی با این تصور غلط که همسرم باید مرا ببیند و خودی نشان بدهم شرمسار و سرافکنده شدم. اشتباه من این بود که در انتخاب همسر فقط به معیار پول و ثروت خانواده سمانه توجه داشتم.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...