بازجو: خودتان را معرفی کنید و به کلیه جرائم خودتان اعتراف کنید.
پگاه: من پگاه آهنگرانی هستم، نمی دانم چه جرمی کردم.
بازجو: پس اعتراف نمی کنی چه جرمی انجام دادی؟
پگاه: من نمی دانم چه جرمی کردم، بگوئید چه جرمی کردم تا اعتراف کنم.
بازجو: پس اگر جرم ات مشخص شود، به آن اعتراف می کنی؟
پگاه: اگر کرده باشم، بله، ولی من جرمی نکردم.
بازجو: اگر جرمی نکردی پس به چه چیزی اعتراف می کنی؟
پگاه: من نگفتم اعتراف می کنم، گفتم اگر جرمی کرده باشم اعتراف می کنم.
بازجو: ببین! خواهر! اینجا همه اعتراف می کنند، تو هم بهتر است زودتر اعتراف کنی.
پگاه: برادر عزیز! من که نمی دانم چه جرمی کردم، به چی اعتراف کنم؟
بازجو: مثل اینکه باید حتما زور بالای سرتان باشد، ما این همه زحمت می کشیم و شما را دستگیر می کنیم و برایتان پرونده تشکیل می دهیم، همه کار را که ما نباید بکنیم، شما خودت باید جرم ات را مشخص کنی و به آن اعتراف کنی.
پگاه: من اصلا نمی دانم برای چه مرا دستگیر کردید، شما به من بگوئید جرم من چه بوده، من هم اعتراف می کنم.
بازجو: شغل ات چیست؟
پگاه: من بازیگر سینما و کارگردان فیلم هستم.
بازجو: دیدی اعتراف کردی. آن وقت می گوئی من جرمی نکردم. در یک جامعه اسلامی شما بازیگر سینما هستی و فیلم می سازی. آیا مادرت می داند کارگردان سینما هستی؟
پگاه: مادرم خودش هم کارگردان سینماست.
بازجو: کدام سلول؟ کدام بازداشتگاه؟ دقیقا بگو مادرت چه زمانی دستگیر شده؟
پگاه: مادرم دستگیر نشده.
بازجو: مگر نگفتی مادرت کارگردان سینماست، چرا دستگیر نشده؟
پگاه: من نمی دانم، ولی مگر کارگردانی سینما جرم است؟
بازجو: شلوغش نکن. پدرت می داند که تو و مادرت در سینما کار می کنید؟
پگاه: پدرم هم خودش کارگردان سینماست.
بازجو: بطور دقیق و مشخص و روشن بگو از چه زمانی بطور خانوادگی تصمیم گرفتید علیه نظام توطئه کنید و با کدام سرویس های اطلاعاتی بین المللی برای نابودی نظام همکاری کردید؟
پگاه: ما با هیچ سازمان اطلاعاتی همکاری نکردیم، فقط فیلم ساختیم.
بازجو: آیا فیلم های شما صحنه هم داشت؟
پگاه: بله، همه فیلمها صحنه دارد.
بازجو: پس اعتراف می کنید که بطور خانوادگی فیلم های صحنه دار تولید کردید؟
پگاه: بله، اعتراف می کنم، ولی سووال من این است که مگر می شود فیلم صحنه نداشته باشد؟
بازجو: بله که می شود.
پگاه: اگر فیلم صحنه نداشته باشد که نمی توانیم نشان بدهیم.
بازجو: پس اعتراف می کنید که نشان می دادید؟ آیا قبول دارید؟
پگاه: معلوم است که قبول دارم، همه فیلمها صحنه دارد و در آن نشان می دهیم، چه چیز این موضوع عجیب است که مرا بخاطر آن دستگیر کردید؟
بازجو: شما فیلم صحنه دار درست کردید و از اینکه شما را دستگیر کردیم تعجب می کنید؟ در صحنه های فیلم شما چه کسی بازی می کرد؟
پگاه: فرق می کرد، مثلا در فیلم خود من آقای ده نمکی در صحنه ها بازی می کرد؟
بازجو: کدام خانم ده نمکی، آیا این ده نمکی کثیف که فیلم صحنه دار بازی می کرد با برادر مسعود ده نمکی رابطه ای دارد؟
پگاه: خود ایشان است. ایشان در فیلم من بازی می کرد.
بازجو: بازیگر زن فیلم چه کسی بود؟
پگاه: فیلم من بازیگر زن نداشت، فقط آقای ده نمکی در آن بازی می کرد.
بازجو: پس در صحنه ها چه کسی نشان می داد؟
پگاه: در تمام صحنه ها آقای ده نمکی بازی می کرد و خودش نشان می داد.
بازجو: من را مسخره می کنی؟ فکر می کنی ما نمی فهمیم، فیلم صحنه دار بدون زن چطور درست کردید؟
پگاه: من نمی فهمم چرا تعجب می کنید، من یک فیلم درست کردم و آقای ده نمکی در صحنه های آن بازی کرد و حرف زد. کجای این موضوع عجیب است؟
بازجو: ما به حرف زدن کار نداریم، می خواهیم ببینیم که در آن فیلم صحنه دار، کدام زن چه چیزی نشان داد؟
پگاه: اصلا در آن فیلم زنی نبود که نشان بدهد. آقای ده نمکی حرف می زد. همین.
بازجو: آیا صحنه های فیلم بعد از حرف زدن برادر ده نمکی بود، یا قبل از آن؟
پگاه: صحنه های فیلم دو جور بود، داخلی و خارجی…..
بازجو: در کدام کشور خارجی صحنه ها را فیلمبرداری کردید؟
پگاه: کشور خارجی نبود، صحنه خارجی بود. یعنی داخلی نبود.
بازجو: من که بی شعور نیستم خانم، خودم می فهمم که شما بعضی صحنه ها را در ایران بطور مخفی فیلمبرداری کردید، بعضی صحنه ها را هم با زنان خارجی در خارج فیلمبرداری کردید. کدام کشور بود و آیا غیرقانونی رفتید و قاچاقچی چه کسی بود؟
پگاه: برادر من! آقای عزیز! ما هیچ صحنه ای را در خارج فیلمبرداری نکردیم، هم صحنه های داخلی و هم صحنه های خارجی در ایران در مکان تولید فیلم، ساخته شد.
بازجو: پس اعتراف می کنید که فیلم صحنه دار در مکان تولید فیلم ساختید؟ چرا از مکان استفاده کردید و مکان را چه کسی در اختیار شما قرار داد و چه زنانی در آن بودند؟
پگاه: همه فیلمها را در مکان می سازند، بالاخره فیلم را باید در یک جایی ساخت، ما هم صحنه ها را در مکان فیلمبرداری می کردیم.
بازجو: ببین، خانم! فکر می کنی من خرم نمی فهمم. شما فیلم صحنه دار سکسی در یک مکان فساد و فحشا تولید کردید و تعجب می کنی چرا دستگیر شدی؟ نسخه فیلمها کجاست.
( پگاه آهنگرانی متوجه موضوع شده و توضیح می دهد. برادر بازجو بعد از ۳۷ دقیقه متوجه قضیه می شود.)
بازجو: اولین فیلمی که در آن بازی کردی چه نام داشت و چه توطئه ای می خواستی بکنی؟
پگاه: من شش ساله بودم و اسم فیلم گربه آوازخوان بود.
بازجو: آیا گربه آوازخوان با گربه های اشرافی که یکی از آثار انحرافی صهیونیستی علیه نظام اسلامی بود، رابطه داشته و از آن طریق می خواستید به ترویج اشرافیت در مقابل مستضعفان پرداخته و پایه های انقلاب را سست کنید یا می خواستید همین کار را بکنید؟
پگاه: من در آن زمان فقط شش ساله بودم و فیلم گربه های گربه آوازخوان هم یک فیلم کودکانه برای بچه ها بود.
بازجو: با توجه به نفوذ غرب از طریق موسیقی های شیطانی که با آن به ترویج گربه و سگ پرداخته و در میان هنرمندان اشخاص متعهدی مانند برادر افتخاری بود، چرا اسم فیلمتان را ” آواز افتخاری” نگذاشتید؟
پگاه: عرض کردم که این فقط یک فیلم کودکان بود و من فقط شش ساله بودم و نقشی در این مسائل نداشتم.
بازجو: با توجه به اینکه حضرت علی اصغر در واقعه کربلا فقط سه ماه داشت و نقش مهمی در این واقعه داشت، آیا بیان اینکه شما چون شش ساله بودید پس نقشی نداشتید توهین به حضرت علی اصغر، امام حسین، امام زمان و رسالت پیامبر اسلام می باشد، چه پاسخی دارید؟
پگاه: یعنی این کارها را من در شش سالگی کردم؟
بازجو: پس به همکاری خودتان از سن شش سالگی با عوامل دشمن، صهیونیسم، گربه های اشرافی، کارگزاران، عوامل فتنه، شمربن ذی الجوشن، یزید بن معاویه، تولید فیلم صحنه دار اعتراف می کنید؟ بفرمائید بعد از آن چه جرمی مرتکب شدید، یعنی در چه فیلمی بازی کرده و به اسلام ضربه زدید؟
پگاه: من به اسلام ضربه نزدم، ولی فیلم بعدی من ” دختری با کفش های کتانی” بود که در آن بازی کردم.
بازجو: با توجه به اینکه اعتراف کردید در فیلم ” دختری با کفش های کتانی” بازی نموده و دختر من آن فیلم را دیده است، این برگه را امضا نموده و نام خود را بطور مشخص بنویسید.
( پگاه برگه ای را برای دختر بازجو امضا می کند و بعد می خندد.)
بازجو: شما در آن فیلم از کفش کتانی استفاده کرده و تلاش کردید که با ترویج کفش کتانی به افرادی که برای فتنه به خیابان می روند، جهت فرار از دست ماموران قانون آدرس بدهید، چرا از کفش کتانی استفاده نمودید؟
پگاه: چون کفش خیلی ساده و دخترانه ای بود و در فیلمنامه همین نوشته بود.
بازجو: با توجه به اینکه ده سال بعد از این فیلم در جریان فتنه ۸۸ دهها نفر از عوامل فتنه با کفش کتانی به خیابان رفته و به اغتشاش پرداختند، نقش خود را در فتنه ۸۸ بطور مشروح و دقیق با ذکر جزئیات بگوئید.
پگاه: من ده سال قبل از این اتفاقات در آن فیلم بازی کردم، در آن زمان اصلا فکر نمی کردم چنین مسائلی اتفاق بیافتد.
بازجو: پس قبول دارید که بطور ناخواسته در این توطئه از ده سال قبل برنامه ریزی و شرکت کردید، همانطور که بسیاری از کسانی که در آشوب های خیابانی دست داشتند، ماهها قبل از انتخابات دستگیر شده و اصلا جرم شان چیز دیگری بود ولی بعد معلوم شد بهتر است جرم شان این باشد، دقیقا اعتراف کنید که با کدام کشور خارجی برای این توطئه همکاری کردید؟
پگاه: من اصلا نمی دانم این توطئه که می گوئید یعنی چه، من بخاطر آن فیلم برنده جایزه جشنواره قاهره شدم.
بازجو: با توجه به همکاری های فرهنگی و سیاسی با رژیم دیکتاتور خونریز حسنی مبارک که با وقوع انقلاب اسلامی مصر به رهبری آیت الله خامنه ای سرنگون شد، همکاری داشتید، کلیه ملاقات های خود را در قاهره با حسنی مبارک، سوزان مبارک، جمال عبدالناصر، انورسادات، ام کلثوم و دیگر عوامل استکباری با ذکر جزئیات بنویسید.
پگاه: من اصلا به مصر نرفتم و فکر می کنم که جمال عبدالناصر و انورسادات و ام کلثوم سالها قبل مرده باشند.
بازجو: مساله مرگ و زتدگی این افراد به قوه قضائیه مربوط است، شما بگوئید که با این افراد چه رابطه ای داشتید.
پگاه: منظورم این بود که وقتی مردند که من نمی توانم به کشوری که نرفته ام رفته باشم و با کسی که مرده است ملاقات کنم.
بازجو: براساس برخی مندرجات پرونده و اظهارات دختر اینجانب شما در فیلم زندان زنان بازی کردید و بازی شما در آن به گفته دختر اینجانب، محشر می باشد. دقیقا اعتراف کنید که به چه دلیل برای نفوذ در ارکان اطلاعاتی و قضائی نظام در آن فیلم بازی کردید؟ و اطلاعات خود را به چه سازمانهای اطلاعاتی داده و چقدر پول گرفتید، یورو یا دلار؟
پگاه: فیلم زندان زنان با مجوز رسمی ساخته شد و مادرم آن را کارگردانی کرد و من در سه نقش در آن بازی کردم.
بازجو: علت برخورد منافقانه شما با بازی در چند نقش چه بود؟ از چه سالی به عضویت منافقین درآمده و اولین ملاقات شما با مسعود و مریم رجوی کجا بود و در روز سی تیر ۱۳۶۰ چند نفر را کشتید؟ رده تشکیلاتی خود را در پادگان اشرف بگوئید.
پگاه: من در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمدم، در سال ۱۳۶۰ هنوز به دنیا نیامده بودم.
بازجو: با توجه به اینکه اسناد و مدارک و عکس های شما در روز سی خرداد ۱۳۶۰ موجود است، و خودتان هم بطور ضمنی اعتراف کردید که در آن زمان به دنیا نیامده بودید، اما نگفتید که نقش نداشتید، اعتراف کنید شناسنامه با تاریخ تولد ۱۳۶۳ را چگونه جعل کردید و نام واقعی تان چیست و اگر نام واقعی تان مریم رجوی است، به همکاری های تان با صدام حسین و سرویس های اطلاعاتی فرانسه اعتراف کرده، آنچه در مورد رجوی خائن و بنی صدر مزدور می دانید سریعا بنویسید.
پگاه: من در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودم و در آن واقعه که نمی دانم چیست حضور نداشتم.
بازجو: بعد از فیلم زندان زنان در چه فیلمی بازی کردید.
پگاه: فیلم “خنگ آباد” که در سال ۱۳۸۴ ساخته شد.
بازجو: به چه دلیل با انتخاب نام خنگ آباد سعی کردید به رئیس جمهور محترم و منحرف کشور توهین کرده و مقامات کشور را خنگ و احمق نشان دهید.
پگاه: من اسم فیلم را انتخاب نکردم.
بازجو: چرا پس از مطلع شدن از نام فیلم سریعا مراتب را به وزارت اطلاعات، واحد امنیت داخلی، بخش فرهنگی، برادر حسینی، گزارش نکردید؟
پگاه: من نمی دانستم این موضوع به امنیت کشور مربوط است، و فیلم مجوز وزارت ارشاد داشت.
بازجو: وزیر ارشاد در آن زمان چه کسی بود؟ و رئیس جمهور چه کسی بود؟
پگاه: وزیر ارشاد در آن زمان آقای مسجد جامعی و رئیس جمهور آقای خاتمی بود.
بازجو: با توجه به اطلاع شما از اقدام غیرامنیتی تولید فیلم خنگ آباد که اسرار نظام را لو داده بود، چرا مراتب را در مورد وزیر ارشاد و خاتمی خائن به وزارت اطلاعات، همان آدرس قبلی اطلاع ندادید؟
پگاه: من فکر کردم خودتان می دانید که آقای خاتمی رئیس جمهور است.
بازجو: ندادن این اطلاع به منزله همکاری با مجرم، وزیر ارشاد و خاتمی خائن بوده و شما در این مورد هم مجرم هستید.
پگاه: حالا من باید چکار کنم؟
بازجو: تا این لحظه شما متهم به ساخت فیلم صحنه دار، استفاده از مکان برای تولید فیلم، فریب دادن مسعود ده نمکی، اهانت به علیرضا افتخاری، توهین به کل نظام، همکاری با سازمانهای اطلاعاتی فرانسه، آمریکا و اسرائیل، همکاری با رژیم استبدادی مصر، به دنیا آمدن توسط یک زن کارگردان، برنامه ریزی اغتشاشات فتنه ۸۸ از ده سال قبل از طریق ترویج کفش کتانی، نفوذ به زندان و سیاه نمایی، همکاری با مادر، اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با خاتمی خائن، همکاری با منافقین، جعل شناسنامه و نقض مواد ۲۳، ۲۴، ۲۵ تا ۵۶۸ و ۵۶۹ و ۷۰۱ قانون می باشید.
پگاه: با توجه به این موارد، فکر می کنید من کی آزاد بشم؟
بازجو نگاهی به ساعتش می کند و می گوید: حدودا یک هفته بعد.
پگاه: پس چرا این همه دردسر درست کردید و مرا و خودتان را آزار دادید می گفتین یک هفته بیا اوین با پاهای خودم می آمدم.
بازجو: اون وقت چه کسی نقشه های استکبار را علیه دولت منحرف و نظام منحرف لو بدهد و اعتبار نظام را بین هنرمندان و هنردوستان جهان ارتقا دهد.
پگاه: برو بابا
نظرات
ارسال نظر